اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۰

در کمال است جمال تو که ما می طلبیم

این زمان فرصت وصلت ز خدا می طلبیم

تو ببتخانه و ما بهر تو در کعبه بذکر

الله الله تو کجا ما ز کجا می طلبیم

ما نه آنیم که رنجیده ز دشنام شویم

بلکه دشنام ترا ما بدعا می طلبیم

گفته یی اهل نظر گنج وصالم طلبند

پس درین عالم ویرانه کرامی طلبیم

همه را زندگی آسایش و ما را مردن

اهلی آسودگی اینست که ما می طلبیم