من سوخته خال و خط سیمبرانم
پروانه شمع رخ زیبا پسرانم
شرح غم پنهان چه دهم زانکه چو لاله
پیداست که از وادی خونین جگرانم
دارم نظر پاک اگر هیچ ندارم
غافل مشو از من که ز صاحب نظرانم
این سلطنت و ملک مرا بس که همه عمر
در گوشه میخانه بمستی گذرانم
اهلی اگر آنمه دگران را کشد از ناز
خود را بکشم من که نه کم از دگرانم