اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۴

ما از ازل به عشق تو دیوانه زاده‌ایم

پیش از وجود داغ تو بر دل نهاده‌ایم

ما دردپرور غم عشقیم اگر ترا

دل داده‌ایم پیش جفا هم ستاده‌ایم

اول ز هرچه هست نظر بسته‌ایم ما

وآنگه به دوست چشم ارادت گشاده‌ایم

ما را ز یار طالع اگر نیست چاره چیست

کز مادر زمانه بدین بخت زاده‌ایم

اهلی ز دام عشق بسی رسته‌ایم لیک

انبار در کمند بلایی فتاده‌ایم