ای همچو گل شکفته و از گل شکفته تر
تا کی نهفته باشی و از من نهفته تر
بیدارتر ز دولت حسن تو چشم من
وز بخت من دو نرگس مست تو خفته تر
چندانکه سعی بیش کنم هست پیش تو
ناگفته بر حدیث من و نا شقته تر
فریاد ازین ستم که ز غارتگر غمم
شد خانه رفته و دلم از خانه رفته تر
اهلی بگوش یار رسان این سخن که هست
از در سفته گوهر نظم تو سفته تر