اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱

روز ازل که جز رقم کفر و دین نبود

مارا بغیر حرف وفا بر جبین نبود

تا بوده ام بتان بوده ام ولی

هرگز چنین نبودم و کس هم چنین نبود

خوارم کنون بنزد تو خوش آنزمان که من

اظهار عشق با توام ای نازنین نبود

ترک بتان کفایت عقل است و دین ولی

انگارم آنکه هرگزم این عقل و دین نبود

گرشد گدای حسن تو اهلی متاب روی

زانرو که هیچ خرمن بی خوشه چین نبود