اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

دل را نمک از گریه گرم است شکی نیست

بی چاشنی گریه کبابش نمکی نیست

ای گل ز غم خویش یکی با تو چگوید

درد دل عشاق هزارست یکی نیست

از قصه مجنون که بصد رنگ شنیدی

بیش است غم ما و درین قصه شکی نیست

خوبان دل پاک از دل آلوده شناسد

در قلب شناسی به ازیشان محکی نیست

اهلی سگ خوبان شد و از زهد بری گشت

باری نبود دیو رهی گر ملکی نیست