اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

ای نخل آرزو لب لعلت طبیب کیست

پرورده یی عجب رطبی تا نصیب کیست

بادی که می وزد خبر هجر می دهد

بازاین سموم غم پی جان غریب کیست

هرجا که عاشقی است فلک در کمین اوست

آه این حسود سنگدل آخر رقیب کیست

با هر کسی کرشمه خاصی است یار را

کس را یقین نگشت که آن مه حبیب کیست

چون گلبن مراد به بیگانه داد گل

اهلی که نالد از غم دل عندلیب کیست