جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸

آید بوی یدالله از خاک بشر

هر چند بود زجهل حالش ابتر

با آنکه برون آمده است از دریا

بیرون نتواند آمد از آب گهر