جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

زآن خنجر مژگان ز بدن‌ها جان شد

زآن هندوی چشم غارت ایمان شد

پامال خرام گشت خون دل خلق

تا کفش حنا به پای او چسبان شد