جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

هستی نخلی است مرتضایش ثمر است

بیگانه ز حق هر که ازو بی خبر است

گردون بی او سریست خالی از مغز

مغز این سر علی والاگهر است