جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۷

ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من

با صدای دل طپیدن شد بلند آهنگ من

بی لب لعل تو عکس چهره ام در جام می

سودهٔ الماس ریزد از شکست رنگ من