جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۱

در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم

عاقبت در طلب افسوس که رسوا گشتیم

خاطری نیست که محنتکدهٔ دردت نیست

در سراغ تو بسی در دلها گشتیم

منصب محرمی یاد تو داریم امروز

ساکن غمکدهٔ دل چو سویدا گشتیم