جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۲

مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هنوز

از سر خاکم چنین مگذر که جان دارم هنوز

نالهٔ پهلو شکافی، بسکه لبریز غمم

چون نی منقار در هر استخوان دارم هنوز