شوخی ات چون شیوهٔ عاشقکشی بنیاد کرد
فتنه را چشم تو سرخیل صف بیداد کرد
می کنم جا در دل سنگین به زور عاجزی
بازوی ضعفم تواند کار صد فرهاد کرد