جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند

تبسم بر لبت صبح شب مهتاب را ماند

کدامین نوگل، آئین بند گلشن شد، که هر بلبل

ز هر افشاندن بالی دل بیتاب را ماند