جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸

عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند

چون برآید گهر از بحر در گوش کنند

آه دلسوختگان کم نشود بعد از مرگ

بیشتر دود کند شمع چو خاموش کنند

هر قدر درد تو آرد به دلم روی کم است

درخور حوصله رسم است که می نوش کنند

نگهت بیخبر از خویش کند مردم را

باده را راهزن قافلهٔ هوش کنند