کمندانداز شوخی همچو آن گیسو نمیباشد
مسیحا معجزی مانند لعل او نمیباشد
به ایمایی دل آهونگاهان میشود صیدش
کمانداری دگر مانند آن ابرو نمیباشد
۳
به راه عشق رفتم با توان ناتوانیها
که پای رفتن این راه جز زانو نمیباشد
به خود در جنگ بدخویی ز خود رم کرده آهویی
نمیباشد چو چشم او چو چشم او نمیباشد
ستمگر بیوفایی سنگدل ناآشنا شوخی
مروت دشمنی جویا چو آن بدخو نمیباشد