جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵

هر گه پی بیداد غمت چنگ برآورد

یاقوت صفت خون زدل سنگ برآورد

صد رنگ هوس را زمحبتکدهٔ دل

یک رنگی عشق تو به نیرنگ برآورد

صد شکر ز نیروی قوی بازوی عجزم

خشم از دل او چون شرر از سنگ برآورد

وحشت چو رفیق سفر بی خودیم شد

از تندروی گرد زفرسنگ برآورد

یاد گل روی تو که هر لحظه به رنگیست

خون دلم از دیده به صد رنگ برآورد

داغ جگر لالهٔ خونین شد و سرزد

آهی که زدرد تو دل سنگ برآورد

لبریز فغان شد زغمت سینهٔ جویا

قانون دل از دست چو آهنگ برآورد