جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

نبود دلی که در طلب اعتبار نیست

آسودگی گل چمن روزگار نیست

از فیض داغ عشق که گل گل شکفته است

دل را امید و بیم خزان و بهار نیست