جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲

از شعاع روی او آفتاب درتاب است

پیش مهر رخسارش ماه کرم شب تاب است

کی به دولت دنیا می رسد زخامی ها

تاب گوهری نبود رشته را چو بیتاب است