جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

گرداب بحر عشق مرا آشیانه ای است

هر موج پیش همت مردان کرانه ای است

از دخل و خرج آمد و رفت نفس ببین

کاین تنگنای جسم عجب کارخانه ای است