از باده غنچهٔ دل آن سیمبر شکفت
لعل لبش زخنده گلبرگ تر شکفت
بوی بهار مهر دهد جور گل رخان
از آب تیغ او گل چاک جگر شکفت
با یاد عارض تو زفیض بهار عشق
بر روی من هزار گل از چشم تر شکفت
از ناخن صبا گره غنچه وا نشد
گلهای فیض در دل از آه سحر شکفت
دور از بهار وصل گل داغ بر دلم
مانند داغ لاله ز خون جگر شکفت