جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

ترسم که خراشد تن نازک بدنم را

از نکهت گل جامه مکن سیم تنم را

چون موج که برهم خورد از وی کف دریا

در خاک درد دل ز طپیدن کفنم را