جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

قضا چون باعث ایجاد شد آب و گل ما را

ز خون چشم حسرت کرد تخمیر دل ما را

ز خود وارستگان وادی شوقیم تا نبود

چو بلبل تهمت مشت خسی هم منزل ما را