سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۰

این پیکر زرین که جهان گشته بسی

آرام چو سیماب ندارد نفسی

خورشید مگو، که این سپهر غماز

هر روز ز بام افکند طشت کسی