سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸

آسوده نه ایم یک زمان از رفتن

اما نکنیم آه و فغان از رفتن

از سیر و سفر چه غم سبکروحان را

کی مانده شود آب روان از رفتن