جامه ی قد اوست زیبایی
سایه ی سرو اوست رعنایی
به ره عیش پا بنه، بشنو
چهچه طایران صحرایی
کس شریکش مکن که خوش دارد
عشق همچون خدا به تنهایی
ضعف طالع مرا ز بی مثلی ست
رشته نازک بود ز یکتایی
شده تسلیم در ره تو سلیم
هرچه گویی و هرچه فرمایی