انجمن شد ز یار آبادان
هست باغ از بهار آبادان
شهر از جلوه اش خراب، ولی
کوچه ی انتظار آبادان
کرد سیرم ز نعمت دیدار
خانه ی روزگار آبادان
از نسیمم زیان رسد، که شده ست
خانه ام از غبار آبادان
ملک دلها خراب گشت سلیم
تا شد این نه حصار آبادان