سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸

جان فراوان است اگر جانانه‌ای پیدا شود

خانه بسیار است اگر هم‌خانه‌ای پیدا شود

در طواف کعبه و مسجد نشد پیدا، مگر

آنکه می‌جوییم در بتخانه‌ای پیدا شود

هرکس از ویرانه جوید گنج و اهل راز را

بهتر از گنج است اگر ویرانه‌ای پیدا شود

از شکاف پردهٔ فانوس، شمع انجمن

چشم بر راه است تا پروانه‌ای پیدا شود

عاقلان را از جنون عاشقان خیزد نشاط

عید طفلان است چون دیوانه‌ای پیدا شود

نوبهار آمد که همچون شاخ گل بر خرقه‌ام

دست بر هرجا نهی، پیمانه‌ای پیدا شود

روزی برق است خرمن خرمن دوران سلیم

مور خون‌ها می‌خورد تا دانه‌ای پیدا شود