سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶

شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود

چو موج کوچه دهد سنگ ما که شیشه رود

هنوز دامن اگر بیستون بفشارد

هزار سیل به هرسو ز آب تیشه رود

چو عشق در دلم آمد، هوس کنار گرفت

که شیر شعله چو بیند، برون ز بیشه رود

شراب باعث تسخیر خوبرویان است

به بوی باده ی گلگون، پری به شیشه رود

سلیم، سیر و سفر هم نهایتی دارد

چو آب چشمه کسی تا به کی همیشه رود