سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹

بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت

سیلاب محبتم ز دامن بگذشت

دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز

تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت