جهان بر خود مرا واله گرفته ست
مرا خود دل ز شهر و ده گرفته ست
به خاک این چمن، تهمت چه بندم
غبار از خود دلم چون به گرفته ست
کمندم با وجود لاغری ها
همیشه آهوی فربه گرفته ست
نگردد گریه ی مستانه ام کم
که این باران شب شنبه گرفته ست
سلیم از اعتقاد حسن طبع است
که عالم را به خود واله گرفته ست