آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷

مرا چه کار بشکر لبان سیم اندام

که گر دعا کنم آید سزای او دشنام

خبر زسوز محبت شود چو پروانه

کسی که سوخت سراپای او چو شمع تمام

ملول گشت ملامتگر ار زرندی ما

تو شاد باش و میندیش از ملال ملام