نور دین نور عین مهر و وفا
آفریده شده ز لطف خدا
هر که از مهر و از وفا زاید
زو نیاید بعمر جور و جفا
نور دین را هر آینه نکند
اف افواه دشمنان اطفا
هست دیدار تو شفای قلوب
چشم مرضی بود بسوی شفا
مفضلا مقبلا گشاده درا
منعما مکرما گشاده کفا
دو کف کفه مروت را
متبرک چو مروه اند و صفا
حرفه تو سخاوتست و کرم
وین دو حرفه است حرفه طرفا
آفتابی و نیست ممکن آن
که کنند آفتاب را اخفا
خلف آن پیمبری بجمال
نیستی گر بنسبت از خلفا
که پدر در فراق صورت او
دیده پوشید و گفت یا اسفا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیگلون پرده برکشید هوا
باغ بنوشت مفرش دیبا
آبدان گشت نیلگون رخسار
و آسمان گشت سیمگون سیما
چون بلور شکسته، بسته شود
[...]
دوش در روی گنبد خضرا
مانده بود این دو چشم من عمدا
لون انفاس داشت پشت زمین
رنگ زنگار داشت روی هوا
کلبه ای بود پر ز در یتیم
[...]
بادبان برکشید باد صبا
معتدل گشت باز طبع هوا
خاک دیبا شدست پر صورت
جانور گشته صورت دیبا
شاخ چون کرم پیله گوهر خویش
[...]
در چمنهاش بلبلان ، گویا
نغمهشان جمله «ربنا الاعلی»
انوری چون خدای راه نمود
مصطفی را به نور لوشینا
برد قدرش به دولت فرقان
پای بر فرق گنبد مینا
نور عرشش به عرش سایه فکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.