گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱

 

نه از دلبر توان دل برگرفتن

نه امکان دل از دلبر گرفتن

به مهر آن جوان در عهد پیری

جوانی بایدم از سرگرفتن

همی خواهم میان خلق روزی

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶

 

نه از حکمت توانم سر کشیدن

نه مهرت را قلم برسر کشیدن

نه امکان داشت در بزمت مرا بار

نه بار از آستان بردر کشیدن

نه کامم حاصل از سیب زنخدانت

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

اگر چه دور به فرسنگ هایی از برمن

ولیک می نروی یکدم از برابر من

هوای آب وصال تو زنده داشت مرا

اگر نه ز آتش هجران گداخت پیکر من

به داغ لعل تو یک چشمزد نشد که نریخت

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

دلم در قید آن زنجیر گیسو

توگویی صید شاهین گشته تیهو

نه از سودای او خالی شوم من

نه از افکار من بیرون رود او

رسید اندر غمش آهم به هرجا

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

گسستن کی توانم زان دو گیسو

که بستم صد هزارش دل به هر مو

سر شکم آبرو برد ای دریغا

که ناید باز آب رفته در جو

نخواهد ماند دل در دست یک تن

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸

 

در تب و تیمار هجر همچو پر کاه

روی به دیوار حسرتم گه و بی گاه

شرم و غرور و تغافل این همه تا چند

کاش نمی کردمت ز عشق خود آگاه

روز به روزت جفا و ناز فزون شد

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰

 

بیاکه این شب هجران ز بس دراز و سیاه

کس احتیاج ندارد چو من به تابش ماه

مرا به دیده نشین تا دگر نریزد اشک

مرا به سینه گذر تا دگر نخیزد آه

مکن خیال که خون مرا نهان داری

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۱

 

دیگر شدم اسیر نگاری به یک نگاه

دل باختم به غمزه ی یاری به یک نگاه

تقوی و عقل و دین و دل از دست من ربود

آهوی شیر گیر نگاری به یک نگاه

تن را نماند تاب و توانی ز یک نظر

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷

 

ماه کنعانی اگر در مصر معنی روت دیدی

زال‌سان از فرط حیرت خویش را فرتوت دیدی

تا ابد بستی در دکان سحاری و افسون

چشم هاروت ار به خواب آن نرگس جادوت دیدی

سوختی از تاب خجلت خون شدی از غیرتش دل

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

به پایت حاصلم زین سر سپاری

چه باشد گر نباشد جان نثاری

میفشان دامن از صیدم خدا را

به چندین حسرت و امیدواری

فزود از حسن و استغنا و نازت

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵

 

از این خشم و غرور و سرگرانی

وزین بی رحمی و نامهربانی

ملامت ها کشد بر بی وفایی

قیامت ها کند در دلستانی

شکایت با که گویم ز آن پری روی

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷

 

آه که گشتم ز عشق با همه دانی

عاشق آن ترک بچه همدانی

از چه نهان شد ز چشم مردم اگر خود

لعبت ما نیست شرم صورت مانی

مرغ دل از قید گیسویش سوی گلشن

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴

 

به میدانت از کشتگان نیست جانی

که بتوان به دلخواه زد دست و پایی

مرا بر مگردان ز دنبال محمل

اگر باید این کاروان را درایی

پس از قتلم انداختی بر سر ره

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴

 

تعالی الله چه گویم ز آن نکویی

که نیکوتر بود از هر چه گویی

پری در کسوت مردم پدیدار

ملک در جلد انسان رفته گویی

مرا باور نمی شد کآدمی زاد

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۵

 

سرها همه بر نیزه و تن ها همه بر خاک

از کین زمین آه و ز بی مهری افلاک

تا هوش همی راه سپارد سر بی تن

تا دیده همی کار کند پیکر صد چاک

تن ها همه انباشته در خاک و به خون در

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۱۶

 

شاهی که برد سجده به خاک درش افلاک

آغشته به خون خفت به خاکش تن صد چاک

آن سر که ز گیسوی نبی داشتی افسر

لب تشنه و مجروح شد آویزه ی فتراک

یک دشت فزون خیره کش بی گنه آویز

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحه‌ها » شمارهٔ ۲۴

 

افتاده در خون ای پدر از گرز و تیغ و خنجرم

بنهاده سر بر روی خاک ای خاک عالم بر سرم

تو کشته تن در خون طپان، من زنده بر جا جسم و جان

این سخت جانی ای امان، می نامد از خود باورم

گشت از سپهر پرده در، دامان هامونت مقر

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۱۰- پیشوای اهل باطل چون دگر اشباه خویش

 

پیشوای اهل باطل چون دگر اشباه خویش

بیش و کم در عمر خود یک حرف حق نشنید و رفت

حجت حق را به عصر خود همی نشناخت باز

وقت رفتن در جهنم جای خود را دید و رفت

ریشه صدق و وفاق و مردمی برکند و مرد

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۳۲- تاریخ ولادت ابوالحسن یکی از فرزندان شاعر

 

خلفی دیگرم ز مکمن غیب

پای در معرض شهود نهاد

اصدق القائلین چو داده خبر

در نبی از عداوت اولاد

عقل از او آیت امانت دید

[...]

۱۱ بیت
صفایی جندقی
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۷۹