مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸
یارانِ سحر خیزان تا صبح که دریابد؟
تا ذرّهصفت ما را که زیر و زبر یابد؟
آن بخت که را باشد کآید به لبِ جویی
تا آب خورد از جو، خود عکسِ قمر یابد؟
یعقوبصفت که بْوَد کز پیرهنِ یوسف
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۳
شمس و قمرم آمد سمع و بصرم آمد
وان سیمبرم آمد وان کان زرم آمد
مستی سرم آمد نور نظرم آمد
چیز دگر ار خواهی چیز دگرم آمد
آن راه زنم آمد توبه شکنم آمد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵
بار دگر آن آب به دولاب درآمد
وان چرخه گردنده در اشتاب درآمد
بار دگر آن جان پر از آتش و از آب
در لرزه چو خورشید و چو سیماب درآمد
بار دگر آن صورت پنهانی عالم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۶
بار دگر آن مست به بازار درآمد
وان سرده مخمور به خمار درآمد
سرهای درختان همه پربار چرا شد
کان بلبل خوش لحن به تکرار درآمد
یک حمله دیگر همه در رقص درآییم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۷
سماع صوفیان می درنگیرد
که آتش هیزمی را تر نگیرد
یقین میدانک جسمانیست آفت
مکوپ این دست تا پا برنگیرد
بیابد خلوت عشرت مسیحا
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴
آن کز دهن تو رنگ دارد
انصاف که رزق تنگ دارد
وان کس که جدل ببست با تو
با عمر عزیز جنگ دارد
ماهی که بیافت آب حیوان
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۵
ای کز تو همه جفا وفا شد
آن عهد و وفای تو کجا شد
با روی تو سور شد عزاها
بی روی تو سورها عزا شد
شد بیقدمت سرا خرابه
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۵
دوش آمد پیل ما را باز هندستان به یاد
پرده شب میدرید او از جنون تا بامداد
دوش ساغرهای ساقی جمله مالامال بود
ای که تا روز قیامت عمر ما چون دوش باد
بادهها در جوش از او و عقلها بیهوش از او
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۸
مطربم سرمست شد انگشت بر رق میزند
پرده عشاق را از دل به رونق میزند
رخت بربندید ای یاران که سلطان دو کون
ایستاده بر فراز عرش سنجق میزند
اولیا و انبیا حیران شده در حضرتش
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۹
دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد
رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد
سر من مست جمالت دل من دام خیالت
گهر دیده نثار کف دریای تو دارد
ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۵
هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
دو سه رٍندند که هُشیارْدل و سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده، در چرخ آرند
سَر دِهانند که تا سَر نَدِهی، سِرّ نَدِهند
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۵
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند
و نه زان مُفلِسَکان که بُزِ لاغر گیرند
ما از آن سوختگانیم که از لذّت سوز
آب حیوان بِهِلند و پیِ آذر گیرند
چو مه از روزنِ هر خانه که اندر تابیم
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۶
آنک عکس رخ او راه ثریا بزند
گر ره قافله عقل زند تا بزند
آنک نقل و می او در ره صوفی نقدست
رسدش گر به نظر گردن فردا بزند
گر پراکنده دلی دامن دل گیر که دل
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۶
یا رب این بوی خوش از روضه جان میآید
یا نسیمیست کز آن سوی جهان میآید
یا رب این آب حیات از چه وطن میجوشد
یا رب این نور صفات از چه مکان میآید
عجب این غلغله از جوق ملک میخیزد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۷
نه فلک مر عاشقان را بنده باد
دولت این عاشقان پاینده باد
بوستان عاشقان سرسبز باد
آفتاب عاشقان تابنده باد
تا قیامت ساقی باقی عشق
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹
نی دیده هر دلی را دیدار مینماید
نی هر خسیس را شه رخسار مینماید
الا حقیر ما را الا خسیس ما را
کز خار میرهاند گلزار مینماید
دود سیاه ما را در نور میکشاند
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۰
ای دل اگر کم آیی کارت کمال گیرد
مرغت شکار گردد صید حلال گیرد
مه میدود چو آیی در ظل آفتابی
بدری شود اگر چه شکل هلال گیرد
در دل مقام سازد همچون خیال آن کس
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۱
اگر دمی بنوازد مرا نگار چه باشد
گر این درخت بخندد از آن بهار چه باشد
وگر به پیش من آید خیال یار که چونی
حیات نو بپذیرد تن نزار چه باشد
شکار خسته اویم به تیر غمزه جادو
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹
اگر دل از غم دنیا جدا توانی کرد
نشاط و عیش به باغ بقا توانی کرد
اگر به آب ریاضت برآوری غسلی
همه کدورت دل را صفا توانی کرد
ز منزل هوسات ار دو گام پیش نهی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۰
به حارسان نکوروی من خطاب کنید
که چشم بد را از یوسفان به خواب کنید
گهی به خاطر بیگانگان سؤال دهید
گهی دل همه را سخره جواب کنید
و چون شدند همه سخره سؤال و جواب
[...]
