گنجور

 
۱
۲
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۱

 

دوش گفتم با حریفی با خبر

کاندرین مطلب مرا شو؛ راهبر

دشمنی حر و بذل جان چه بود؟

اول آن کفر آخر این ایمان چه بود؟

اول آن سان، کافر مطلق شدن

[...]

۱۹ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۲

 

باز لیلی زد به گیسو شانه را

سلسله جنبان شد این دیوانه را

سنگ بر دارید ای فرزانگان

ای هجوم آرنده بر دیوانگان

از چه بر دیوانه‌تان، آهنگ نیست

[...]

۱۲ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۳

 

باز از میخانه، دل بویی شنید

گوشش از مستان، هیاهویی شنید

دوستان را رفت، ذکر از دوستان

پیل را یاد آمد از هندوستان

ای صبا ای عندلیب کوی عشق

[...]

۱۶ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۴

 

آن شنیدستم یکی ز اصحاب حال

کرده روزی از در رحمت سؤال

کاندرین عهد از رفیقان طریق

رهروان نعمت اللهی فریق

کس رسد در جذبه بر نور علی

[...]

۱۷ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۵

 

باز دارم؛ راحت و رنجی بهم

متحد عنوانی از شادی و غم

ناز پرور نوعروسی هست بکر

مرمرا در حجله‌ی ناموس فکر

نوعروسی، نقد جانش، رونما

[...]

۲۴ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۶

 

هیچ میدانی تو ای صاحب یقین

چیست اینجا سر خرق آستین؟

آستین وهم او را، خرق کرد

حق و باطل را، بر او، فرق کرد

التیام از خرق او، وزخرقهاست

[...]

۱۶ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۷

 

بازم اندر هر قدم، در ذکر شاه

از تعلق گردی آید سد راه

پیش مطلب، سد بابی می‌شود

چهر مقصد را، حجابی می‌شود

ساقی ای منظور جان افروز من

[...]

۲۱ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۸

 

در جواب ار تنک شکر قند ریخت

شکر از لب های شکر خند ریخت

گفت: کای فرزند مقبل آمدی

آفت جان، رهزن دل آمدی

کرده‌یی از حق؛ تجلی ای پسر

[...]

۱۸ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۹

 

خوش نباشد از تو شمشیر آختن

بلکه خوش باشد سپر انداختن

مهر پیش آور، رها کن قهر را

طاقت قهر تو نبود دهر را

بر فنایش گر بیفشاری قدم

[...]

۳۳ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۰

 

وقتی از داننده‌یی کردم سؤال

که مرا آگه کن ای دانای حال

با همه سعیی که در رفتن نمود

رجعت اکبر ز میدان از چه بود؟

اینکه میگویند: بود از بهر آب

[...]

۳۹ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۱

 

دیگرم شوری به آب و گل رسید

وقت میدان داری این دل رسید

موقع پادر رکاب آوردن‌ست

اسب عشرت را سواری کردن‌ست

تنگ شد دل، ساقی از روی صواب

[...]

۲۷ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۲

 

خواهرش بر سینه و بر سرزنان

رفت تا گیرد برادر را عنان

سیل اشکش بست بر شه، راه را

دود آهش کرد حیران، شاه را

در قفای شاه رفتی هر زمان

[...]

۲۴ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۳

 

پس زجان بر خواهر استقبال کرد

تا رخش بوسد، الف را دال کرد

همچو جان خود در آغوشش کشید

این سخن آهسته بر گوشش کشید:

کای عنان گیر من آیا زینبی؟

[...]

۲۲ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۴

 

خودنمایی کن که طاقت طاق شد

جان، تجلی تو را مشتاق شد

حالتی زین به، برای سیر نیست

خودنمایی کن در اینجا غیر نست

شرحی ای صدر جهان این سینه را

[...]

۳ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۵

 

قابل اسرار دید آن سینه را

مستعد جلوه، آن آیینه را

ملک هستی منهدم یکباره کرد

پرده‌ی پندار او را پاره کرد

معنی اندر لوح صورت، نقش بست

[...]

۲۳ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۶

 

باز دل را نوبت بیماری ست

ای پرستاران زمان یاری‌ست

جستجویی از گرفتاران کنید

پرسشی از حال بیماران کنید

«عاشقی پیداست از زاری دل

[...]

۳۵ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۷

 

بازم اندر مهد دل طفل جنون

دست از قنداقه می‌آرد برون

مادر طبع مرا از روی ذوق

خوش درآرد شیر، در پستان شوق

جمله اطفال قلوب از انبساط

[...]

۳۶ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۸

 

ساقی ای قربان چشم مست تو

چند چشم میکشان بر دست تو؟

درفکن ز آن آب عشرت را به جام

بیش ازین مپسند ما را تشنه کام

تا کی آخر راز مادر پرده، در؟

[...]

۳۵ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۹

 

عارفی گوید شبی از روی حال

داشتم بازعفر از غیرت سؤال

کز چه اول رخش همت پیش راند

و آخر از مقصد، چرا محروم ماند؟

راحتی، در خلد پر زیور نکرد

[...]

۵۳ بیت
عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۴۰

 

مطرب ای مجموعه‌ی فصل الخطاب

باغ وحدت را، لب لعل تو آب

ای نوایت داده با قدسی نفس

مرغ جان را، جای در خاکی قفس

گوش خاصان، مستمع بر ساز تو

[...]

۲۶ بیت
عمان سامانی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۴۰