مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۷ - یکی پرسید از عالمی عارفی کی اگر در نماز کسی بگرید به آواز و آه کند و نوحه کند نمازش باطل شود جواب گفت کی نام آن آب دیده است تا آن گرینده چه دیده است اگر شوق خدا دیده است و میگرید یا پشیمانی گناهی نمازش تباه نشود بلک کمال گیرد کی لا صلوة الا بحضور القلب و اگر او رنجوری تن یا فراق فرزند دیده است نمازش تباه شود کی اصل نماز ترک تن است و ترک فرزند ابراهیموار کی فرزند را قربان میکرد از بهر تکمیل نماز و تن را به آتش نمرود میسپرد و امر آمد مصطفی را علیهالسلام بدین خصال کی فاتبع ملة ابراهیم لقد کانت لکم اسوة حسنة فیابراهیم
آن یکی پرسید از مفتی به راز
گر کسی گرید به نوحه در نماز
آن نماز او عجب باطل شود
یا نمازش جایز و کامل بود
گفت آب دیده نامش بهر چیست
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۹۶ - ناپسندیدن روباه گفتن خر را کی من راضیم به قسمت
گفت روبه جستن رزق حلال
فرض باشد از برای امتثال
عالم اسباب و چیزی بیسبب
مینباید پس مهم باشد طلب
وابتغوا من فضل الله است امر
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۱ - جواب دادن روبه خر را و تحریض کردن او خر را بر کسب
گفت روبه این حکایت را بهل
دستها بر کسب زن جهد المقل
دست دادستت خدا کاری بکن
مکسبی کن یاریِ یاری بکن
هر کسی در مکسبی پا مینهد
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۳ - جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن
گفت قاضی بس تهیرو صوفیی
خالی از فطنت چو کاف کوفیی
تو بنشنیدی که آن پر قند لب
غدر خیاطان همیگفتی به شب
خلق را در دزدی آن طایفه
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۱۴ - روان گشتن شاهزادگان بعد از تمام بحث و ماجرا به جانب ولایت چین سوی معشوق و مقصود تا به قدر امکان به مقصود نزدیکتر باشند اگر چه راه وصل مسدودست به قدر امکان نزدیکتر شدن محمودست الی آخره
این بگفتند و روان گشتند زود
هر چه بود ای یار من آن لحظه بود
صبر بگزیدند و صدیقین شدند
بعد از آن سوی بلاد چین شدند
والدین و ملک را بگذاشتند
[...]
مولانا » دیوان شمس » مستدرکات » تکه ۲
قصابی سوی گولی گوشت انداخت
چو دیدش زفت گوشت گاو پنداشت
یکی ران دگر سوی وی افکند
بگفتا «گاو مردهست این زهی گند»
خدا بخشید آنچ اسباب کامست
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
از حال گدا نیست عجب، گر شود او پست
تیغ غم تو از سر صد شاه، سرافکند
روزی پسر ادهم، اندر پی آهو
مانند صبا مرکب شبدیز درافکند
دادیش یکی شربت، کز لذت بویش
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
طلب ای عاشقان خوشرفتار
طرب ای نیکوان شیرینکار
تا کی از خانه، هین ره صحرا
تا کی از کعبه، هین در خمّار
در جهان شاهدی و ما فارغ
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات
هرکه آید به سوی او ز حقیقت خبری
اندر او از بشریت بنماند اثری
التفاتی نبود همت او را به علل
گر همه علت گیرد ز علی تابه ثری
هرکه از خود متلاشی شود و محو ز خویش
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت
از زلف بیاموز کنون بنده خریدن
کز چشم بیاموختهای پرده دریدن
فریاد رس آن را که به دام تو درافتاد
یا نیست ترا مذهب فریاد رسیدن؟
ما صبر گزیدیدم به دام تو که در دام
[...]
