گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۳

 

دلدار گذشت و نگه بازپسین ماند

از رفتن او آنچه به ما ماند همین ماند

چون شمع ‌که خاکسترش آیینهٔ داغ است

من سوختم و چشم سیاهی به کمین ماند

دیگر چه نثار تو کند مشت غبارم

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode