گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۲

 

تا چند کشد دل الم بیهده ‌کوشی

چون صبح نفس باختم از خانه بدوشی

خجلت ثمر دشت تردد نتوان زیست

ترسم به عرق‌ گم شود از آبله جوشی

امروز کسی محرم فریاد کسی نیست

[...]

بیدل دهلوی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۱

 

تار نفست بگسلد ای سینه خروشی

تا چند خموشی

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode