×
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸
چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم
آن به که به مژگان ز رخت دیده بدوزم
تنگ آمدی از من مگشا در نظرم روی
بگذار که از آتش شوق تو بسوزم
خواهم چو مه نو ز تو انگشت نما شد
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده
نازک تر از ایام بهارست تموزم
خورشید فرو می چکد از چهره روزم