گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

شب یاد رخت در دل ویران شده ره داشت

ویرانه ما روشنی از پرتو مه داشت

دل داشت در آن زلف سیه خانه ازین پیش

آن بخت کجا شد که دل خانه سیه داشت

سیل مژه بربود مرا همچو خس از جای

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode