گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

ما باز دگرباره برستیم ز غم‌ها

در بادیهٔ عشق نهادیم قدم‌ها

کندیم ز دل بیخ هواها و هوس‌ها

دادیم به خود راه بلاها و الم‌ها

اول به تکلف بنوشتیم کتب‌ها

[...]

سنایی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

تا بر ورق گل زدی از مشک رقم‌ها

در وصف تو بشکست سر جمله قلم‌ها

هرگز دل من بی‌تو جدا از المی نیست

ای قاعده لطف تو تسکین الم‌ها

در لشکر عشق تو اسیران همه گردند

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode