گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۲

 

روشنگر آیینه دلها دم صبح است

این روح نهان در نفس مریم صبح است

خورشید جهانتاب کز او لعل شود سنگ

از پرتو روشن گهری خاتم صبح است

آن را که دل از زنگ سیه چون دل شب نیست

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode