گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸

 

چون آب روان پر مگذر بی‌خبر از خود

کز هرچه ‌گذشتی‌، نگذشتی مگر از خود

در بارگه عشق نه ردی نه قبولی‌ست

ای تحفه‌کش هیچ تو خود را ببر از خود

گرد نفسی بیش ندارد سحر اینجا

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode