گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰

 

ای دلبر عیار ترا یار توان بود

غمهای ترا با تو خریدار توان بود

با داغ تو تن در ستم چرخ توان داد

با یاد تو اندر دهن مار توان بود

بر بوی گل وصل تو سالی نه که عمری

[...]

انوری
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۱

 

گر با تو دمی محرم اسرار توان بود

بر ملک و ملک فایض انوار توان بود

با ابروی تو محرم محراب توان شد

با چشم خوشت ساکن خمار توان بود

با روی تو برمذهب اسلام توان زیست

[...]

قاسم انوار
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳

 

چون غم غم عشق تو بود زار توان بود

چون عز همه عزّ تو بود خوار توان بود

بازار جهان را چو غمت نیست متاعی

هرچند فروشند خریدار توان بود

گر عافیت اینست که این پنجه آن راست

[...]

فیض کاشانی
 
 
sunny dark_mode