گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱

 

باز آمدی ای بخت همایون به سعادت

چون جان گرامی، به بدن، روز اعادت

از غمزه، سنان داری و در زیر لبان، قند

چون است به قصد آمده‌ای یا به عیادت؟

مهری است کهن، در دل و جان من و آن مهر

[...]

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

ای بر دل من مهر تو هر لحظه ز یادت

یکبار نظر کن به من از روی ارادت

یک لحظه مرا یاد نکردی ز سر لطف

شرم از من بیچاره ی دلسوخته بادت

آن کس که مرا از تو به ناکام جدا کرد

[...]

جهان ملک خاتون
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

بر پای تو ریزیم چو ما جان به ارادت

حاجت چو بخونریزی و آشوب و جلادت

ور زانکه ترا این بود اندیشه و عادت

زی شاد و بزه‌ساز کمانرا بر شادت

نازیم بر آن پنجه و بازو بزیادت

[...]

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode