سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۹
گر با فلکم کنی برابر بیشم
عالم همه یک ذره نیرزد پیشم
هرگز نمرم ز مرگ از آن نندیشم
کز گوهر خود ملایکت را خویشم
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲۹
در کوی خرابات یکی درویشم
ز آن خم زکات بیاور پیشم
صوفی بچهام ولی نه کافرکیشم
مولای کسی نیم غلام خویشم
مهستی گنجوی » دیوان اشعار » رباعیات «نسخهٔ دوم» » شمارهٔ ۱۱۳
در کوی خرابات یکی درویشم
ز آن خم زکوة می بیاور پیشم
صوفی بچه ام ولی نه کافرکیشم
مولای کسی نیم، غلام خویشم
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲۲- سورة الحجّ- مدنیّة » ۳ - النوبة الثالثة
گه با کف پرسیمم و گه درویشم
گه با دل پر نشاط و گه دل ریشم
گه باز پس خلق و گهی در پیشم
من بوقلمون روزگار خویشم
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴
از هر چه در این ملک نیام کم، بیشم
از حاشیه بیگانه و با شه خویشم
نه بیم شناسم، نه امید اندیشم
بی آنکه روم، ز هر رونده پیشم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۸
آمد بت خوشعربدهٔ مِیکیشم
بنشست چو یک تنگ شکر در پیشم
در بر بنهاد بربط و ابریشم
وین پرده همی زد که خوش و بیخویشم
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۱
پیوسته ذلیل آشنا و خویشم
بیوفر نموده چرخ بیش از پیشم
در دیده هیچکس نیایم آخر
نه عیب غنی نه هنر درویشم
غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳
غالب آزاده موحد کیشم
بر پاکی خویشتن گواه خویشم
گفتی به سخن به رفتگان کس نرسد
از بازپسین نکته گزاران پیشم