گنجور

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲

 

چون صورت خویشتن در آیینه بدید

وان کام و دهان و لب و دندان لذیذ

می‌گفت چنانکه می‌توانست شنید

بس جان به لب آمد که بدین لب نرسید

سعدی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۴۷

 

ای روی تو گل دهان و لب نقل و نبیذ

عیش همه از لذت وصل تو لذیذ

تا چشم بد زمانه ماند ز تو دور

از دست منت باد به گردن تعویذ

جامی
 
 
sunny dark_mode