گنجور

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل عاشر - اصل و حقیقت آسمان و زمین نور محمد ص و ابلیس آمد

 

جانا دلم از زلف خود آویخته‌‬ای

وین جان بغم عشق برآمیخته‌‬ای

تا در تنم این شور برانگیخته‌‬ای

خون جگرم ز دیدگان ریخته‬‌ای

عین‌القضات همدانی
 

عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۵۶

 

این خود چه عجایبست کآمیخته‌ای

هر لحظه هزار شور انگیخته‌ای

دیدار تو چون ز حدّ ما بود دریغ

صد پرده ز هر ذرّه درآویخته‌ای

عطار
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

در خاک درت آب رخم ریخته ای

وز حلقه زلفت دلم آویخته ای

درد دل من ز لعل جان پرور تست

زان روی تو گل با شکر آمیخته ای

جهان ملک خاتون
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

ای دل که ز چاک سینه بگریخته ای

وز بهر خلاص حیله انگیخته ای

گه در سر زلف یار و گه در بر من

هرجا هستی به مویی آویخته ای

ابوالحسن فراهانی
 
 
sunny dark_mode